پنجمین روز از نشستهای هشتمین دوره رویداد ده روز با عکاسان ایران، عصر روز پنجشنبه چهاردهم آذرماه و با حضور جمعی از هنرمندان، استادان، منتقدان و پژوهشگران هنر در گالری تابستان خانه هنرمندان برگزار شد.
در نشست نقد نمایشگاه با حضور زانیار بلوری، عضو شورای هنری هشتمین دوره 10 روز با عکاسان ایران، حمید سوری مدرس و پژوهشگر هنر درباره این نمایشگاه سخن گفت.
حمیدرضا سوری گفت: متأسفانه در مجموع بحث رقابتی هنر بسیار منفی و زشت شده است و از این نظر رویدادهای بزرگ این چنینی که تأکید را بر مسابقه نگذارند، ارج می نهم و از این لحاظ خیلی خوشحالم که این اتفاق نیز در این نمایشگاه رخ داده است. این نمایشگاه تنها بخشی گزیده از ژانرهای گوناگون از عکاسی را پوشش میدهد که اتفاق خوبی است. ما با یک نمایشگاهی روبرو هستیم که از ابتدا برگزارکنندگان آن به محدودیتهایی اذعان کردند و این موضوع بسیار مهم است که ما در این چارچوب نمایشگاه را مشاهده کنیم.
وی افزود: این نمایشگاه نکات مثبت زیادی دارد و البته نکات منفی نیز در این نمایشگاه وجود دارد. یکی از نکات مثبت نمایشگاه، جوانگرایی است و اینکه به نسلی از عکاسان پرداخته شده که این نسل بسیار پرکار و پرتوان است و با اندیشههای نو آشنا است و این جوانگرایی امر مثبتی است. ما به لحاظ تکنیکی میتوانیم اینگونه ببینیم که ایده ها نسبتا خوب، اجراها خوب، ارائه نسبتا خوب، استیتمنت ها به هیچ وجه به وحشتناکی آنچه که در گالری ها میبینیم نیست و نسبتا خوب است. در این نمایشگاه بیشتر آثار را مستند تشکیل میدهند و البته ژانرها متنوع هستند و این را به فال نیک می گیریم. عکاسی مستند را ارزشمند میدانم و ضرورت امروز ماست و به هیچ وجه مشکلی با عکاسی مستند ندارم اما تنوع ژانرهای دیگر هم به عکاسی غنا میبخشد، چیزی که نیاز امروز ماست و از این جهت خوب است که این نمایشگاه اینگونه از تنوع ژانرها برخوردار است.
سوری تصریح کرد: از دیگر نکات مثبت نمایشگاه، یک تمرکز زدایی جغرافیایی میبینیم و تعداد عکاسانی که در تهران متولد شده بودند، حدود 13 نفر هستند و به نسبت تعداد زیادی از نمایشگاه ها که متولدین تهران بیشتر هستند، این نکته مهمی است در شورای هنری نیز هر چهار نفر متولدین خارج از تهران هستند و این موضوع را که ایران تنها تهران نیست باید ببینیم و این نمایشگاه میتواند نمونه خوبی باشد. مدتی است که گوشه گیری را انتخاب کرده ام و در چنین جلساتی حاضر نمیشوم و عموما قبول نمیکنم که در یک نشست شرکت کنم اما زمانی که آقای بلوری با من تماس گرفت، به دو دلیل دعوت ایشان را پذیرفتم؛ نخست اینکه برنامه ده روز با عکاسان به نقطه عطفی رسیده که مسئولیت امسال را به چهار جوان خوش فکر بدهد و دلیل دوم این بود که آقای اسماعیل عباسی دبیر این نمایشگاه است بنابراین در درجه نخست، این موضوع را یک امر میمون و مبارکی میبینم.
این پژوهشگر بیان کرد: نکته دیگر این است که به دلیل ایده محور بودن نمایشگاه، ما از عکسهای تکنیکی و همینطور عکسهای شکار لحظه کم میبینیم و بی تردید به دلیل نگاهی است که در انتخاب این عکسها وجود دارد و این وجه ایده محور بودن باعث شده که نمایشگاه از این دست آثار کم داشته باشد. اما بی تردید هر نمایشگاهی مشکلاتی دارد علی الخصوص زمانی که اعضای شورای هنری مدت کمی برای برگزاری چنین نمایشگاهی داشته باشند. فکر میکنم حتی در گزاره دبیر و شورای هنری میشد کمی دقیق تر بود؛ این نمایشگاه، نمایشگاه عکاسان جوان نیست بلکه بخشی از عکاسان جوان است به دلیل اینکه این عکاسان متولد دهه 50، 60 و 70 هستند و اگر بخواهیم از اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 مثالهای دیگری بزنیم که در این نمایشگاه حضور ندارند، در آن زمان مشخص میشود که این نمایشگاه، نمایشگاه همه عکاسان جوان نیست.
حمیدرضا سوری ادامه داد: نکته دیگر این است که در مورد ژانرها تنوع لازم را دیدم اما در مورد موضوعات یک مقداری راضی نیستم؛ ما در دوره ای هستیم که توصیف آن را میتوانیم دقیق بیان کنیم به دلیل اینکه با پوست و جان خودمان درک کرده ایم. مسائلی از قبیل بحرانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی اخلاقی داریم همچنین در بخش محیط زیست، مشکلاتی از قبیل ترافیک، آلودگی هوا، طلاق، مهاجرت، استبداد، ایدئولوژی زدگی، مشکلات ویژه زنان، مصرف گرایی، بی اخلاقی، بیکاری، سرسام بودن قیمت اجناس، مشکلات ازدواج و... است و عکاسی که یکی از وجوه آن باید انعکاس جامعه امروز ما باشد، چقدر از این مشکلات را میبیند؟ این نقدی است که تنها به این نمایشگاه وارد نمیکنم بلکه نقدی است که به جهان هنر ایران وارد میکنم بخشی از هنر ما آنقدر روشن فکر زده شده و آنقدر به مسائل ذهنی و انتزاعی توجه میکند که مسائل بنیادینی را که هر هنرمندی در تجربه زیستی مدام با آن روبرو میشود، در آثار هنری به نمایش نمیگذارد.
وی خاطرنشان کرد: نکته دیگر در مورد ایده محور این نمایشگاه است که با این موضوع موافق هستم که بیشتر آثار ایده محور هستند اما ایده محور بودن، یک طیف بزرگی را شامل میشود بدین معنی که تا کجای اثر ایده محور است و تا کجای اثر ایده محور نیست و چقدر ایده نقش تعیین کنندهای دارد و همینطور چقدر ایده در کار وجود دارد. امروزه بخشی از هنر به جای شیء تمام شده، به پروژه رسیده و آثار هنری و عکاسی به پروژه تبدیل شدند و زمانی که از پروژه صحبت میکنیم، الزاما دیگر کار تمام شده نیست و الزاما بر فرآیند به جای نتیجه توجه میکنند. پروژه جنین ذهنی یک شیء در حال رشد است و اگر تأکید بر ایده محور بودن آثار زیاد شود، وجه پروژهای آن بیشتر اهمیت پیدا خواهد کرد و زمانی که وجه پروژهای آن اهمیت پیدا کند، دیگر چقدر لازم است که تمام عکسها دارای چاپ فاخر و قابهای تمام شده دقیق، شیک و لوکس باشد.
این مدرس یادآور شد: چرا از 40 نفری که در این نمایشگاه حضور دارند، یک نفر عکسهایش را بر روی کاغذ A4 چاپ نکرد و با پونز به دیوار نچسباند؟ البته دلیل این کار را میدانم اما سؤال مهمی برایم است. این لوکسی بودنی که در مصرف گرایی جامعه امروز نقد میکنیم، چرا جهان هنر به آن دچار شده است و چرا اگر هنر بر پروژههای ایده محور تأکید میکند، مقداری از هزینههای سرسام آور را کم نمی کند و از سادگی و تواضع آثار هنری بهره نمیبرد؟ مسئلهای که دارم این است که عکاسی و هنرهای دیگر امروز بیش از هر زمان دیگر در سلطه بازار هنر است و بازار هنر و اقتصاد هنر، دارد جهان هنر را میبلعد و تمام وجوه آن را تحت الشعاع قرار داده است. امروز بیش از هر زمان دیگری هنرمند نگران فروش و فروش آثار با قیمتهای بالا است و این مساله طبعا در گالریها نیز تأثیر گذاشته است. دیگر عکاس فکر نمیکند که اگر عکسهایش را با کاغذ معمولی به همراه پونز به دیوار بچسباند، چقدر فروش خواهد داشت.
سوری ادامه داد: بنابراین با اینکه این شرایط را درک میکنم، اما به هر حال باید تعدادی باشند که آثاری را خلق کنند و میشود پروژهای را کار کرد که وجه اقتصادی و مالی آن چندان مورد نظر نباشد و کار تمام شده نیز یک کار شیک و فاخر نباشد. انتظار داشتم که پروژههای متواضع تر میداشتیم و عکسهای خیلی بدوی و ساده میداشتیم. امروزه همه ما میدانیم متریال چقدر تأثیرگذار است و در جهان امروز به دلیل سلطه شدید دیجیتال، یک امر ملموس مهمی شده که بسیاری از هنرمندان به آن میپردازند. عکس به مثابه شیء در جهان هنر و عکاسی اهمیت بیش از پیش پیدا میکند و ما نیز باید به آن سمت برویم و تعدادی از آثار در این جهت بودند اما کافی نیستند و باید بیشتر میبودند تا به حس خودمان که فضای دیجیتال دارد آن را کم کم از ما دور میکند، برسیم.
وی بیان کرد: نکته دیگر این است که عکس تنها تصویر نیست و ما عادت کردیم که عکس را تنها تصویر ببینیم در صورتی که باید به مثابه شیء نیز به آن نگاه کنیم در این صورت از جهاتی برای ما واقعی تر خواهد بود و حواس دیگری از ما را مورد توجه قرار خواهد داد و از این جهت برای ما کمک کننده است. نکته دیگر این است که ای کاش این نشستها نیز مقداری مسائل نظری و یا مسائل کلی مربوط به عکاسی هنر ایران را نیز دربر میگرفت. چند تا از کارها را دیدم و چندین سال است که یک عبارتی در عکاسی مستند به نام عکاسی "پسامد" یعنی عکاسی پس از رویداد صورت میگیرد و دیدم که چقدر این امر برای ما مهم است به دلیل اینکه شما میبینید که چند سال از جنگ عراق و همینطور زلزله منجیل گذشته است اما پروژههایی میبینیم که به این رویدادها میپردازند.
حمیدرضا سوری در پایان تصریح کرد: لذا عکاسی پسامد برای ما امری حیاتی است و این پیامد تنها چند روز نیست و میتواند چند سال و چند دهه باشد بنابراین فکر کردم که جای بحثهای نظری بسیار زیاد است و این ده روز نیز میتوانست بخشی از آنها را به نمایش بگذارد. همان طوری که در صحبتهای گذشته به آن اشاره کردم، ایده محور بودن یک طیف بزرگی را شامل میشود و یک گستره نسبتا وسیعی را در برمیگیرد اما اگر بخواهم یک نکته کلی را در این زمینه مطرح کنم، این است که امروزه هنرمندانی میتوانند در زمینه عکس هم خوب کار کنند که یک تعادلی میان تجربه زیسته و تئوری برقرار کنند. تأکید منحصر به فرد بر تجربه زیسته و تئوری کافی نیست و باید به تعادل برسیم. لذا هم باید اندیشه، ایده و تئوری در کار داشته باشیم و هم تجربه زیسته هنرمند با آن تلفیق شود و در مجموع اثری را ارائه دهد که نه عاریتی باشد و نه بدون پشتوانه نظری باشد.
در بخش گفت و گو با عکاسان مژده موذن زاده، مجید قدکساز و عطا نوین درباره مجموعه های خود گفتند.
در ابتدا مژده مؤذن زاده در مورد مجموعه خود با نام "در خاطر همه مردم شهر ماند" گفت: برای پایان نامه کارشناسی ارشد باید یک موضوع انتخاب میکردم و به دلیل اینکه یکی از دوستانم در رشته حقوق تحصیل میکرد، میخواست موضوعی انتخاب کند که مرتبط با رشته تحصیلی اش باشد. من هم برای پروژه اولیه خودم یک مرتبه در محل صحنه جرم حاضر شدم و مأموران آگاهی تصمیم گرفتند یک قتلی را که در یکی از پاساژهای کرمان اتفاق افتاده بود بازسازی کنند. من نیز به محل جرم رفتم و شروع به عکاسی کردم اما خیلی برایم جالب نبود که از صحنه جرم عکاسی کنم به همین دلیل تصمیم گرفتم که پروژه ام را به سمت موضوعات هنری ببرم.
وی افزود: بنابراین در آرشیو روزنامههای کرمان جستجو کردم، در سال 73 تا 76 یک باندی در کرمان فعالیت داشتند که این باند در این سه سال همه نوع جرمی را مرتکب شده بودند و به دلیل اینکه این موضوع در کرمان بسیار بحرانی شده بود، خبرنگاران اجازه داشتند که در جلسات دادگاه حضور پیدا کنند و تمام اعترافاتی را که هسته اصلی باند داشتند در روزنامهها مکتوب کنند. بنابراین تصمیم گرفتم به بافت قدیمی شهر بروم و شروع به عکاسی کنم و پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که من هر چقدر عکس میگیریم، نمیتواند مجموعه ی کاملی باشد و بخشی از داستان در گفتههای آنها است و این گفتهها را میشود با نوشتار به صورت کپشن در پایین هر عکس آورد.
سپس مجید قدکساز نیز در مورد مجموعه خود با نام "هویت نگران" گفت: اواخر سال 96 پروژه ولیعصر شروع شد و در پی جلساتی که با آقای منوچهرزاده داشتم، به یک توافق مشترک رسیدیم که من از پنجرههای رو به خیابان ولیعصر عکاسی کنم. حدود سه روز بعد از جلسه ای که با آقای منوچهرزاده داشتم، برای اولین بار به عنوان یک مهاجر خیابان ولیعصر را دیدم. در ابتدا از پایین شروع کردم، به پنجرهها و چیزهایی که میدیدم دقت کردم. بالاخره و با کلی ترس و لرز زنگ تک تک خانه ها را زدم و از آنها درخواست کردم که به داخل خانه شان بروم و از پنجرههای خانه عکاسی کنم و دوست داشتم ببینم آدمها در ولیعصر به چه صورت زندگی میکنند. یکی پس از دیگری زنگ منازل را میزدم و از هر حدودا 30 منزل، شاید یک یا دو نفر به من جواب میدادند.
وی ادامه داد: روز اول کامل ناامید شده بودم و پس از اینکه به حدود 50 منزل مراجعه کردم، بالاخره یک آقایی در منیریه در را برای من باز کرد و بدون اینکه از من سؤال کند که چرا میخواهی از پنجره عکاسی کنی، به من گفت که به داخل بیا و در را ببند. ایشان برای من توضیح داد که این خانه قدمت 100 ساله دارد و متعلق به وزیر صنعت رضا شاه بوده است. پس از صحبت کوتاهی که با ایشان داشتم، از پنجرههای خانه عکاسی کردم و حدود 10 ماه طول کشید تا من این پروژه را به اتمام برسانم.
در ادامه عطا نوین در مورد مجموعه خود به نام "دیوار عکس" گفت: در مورد فرم و محتوای این پروژه از دو مسیر کاملا مختلف به آن رسیدم. تقریبا سعی کردم به مدت دو سال از قالب همیشگی خودم خارج شوم و شهر خصوصا خیابانها را موضوع کارهایم قرار دادم و به دنبال محتوای مورد نظرم بودم. از طرفی دیگر سعی کردم با تکنیک و ابزاری که در دست دارم، محتوا را بهتر انتقال دهم. من در ابن پروژه میخواستم که مخاطب وارد کار شود و در این کار دخیل باشد و هر طور که میخواهد با اثر برخورد کند.
وی افزود: این پروژه را در زندان قصر شروع کردم و در واقع مشغول یکسری پروژه های مدت دار مکان محور شدم. زمانی که در زندان قصر قدم میزدم، به این نکته رسیدم که افرادی که در یک دوره ای در این زندان بودند و با یکسری اعداد و حروف کدگذاری میشدند، چطور میشود که بعد از یک تغییری این اسامی مقدس میشوند و نامشان بر روی خیابانها گذاشته میشود و بر روی دیوارها کار میشود و تبدیل به اثر هنری میشود. عکسهایی که از دیوار گرفتم، کار یک آرتیست دیگر به نام مهران حمدی نژاد است و در این دیوار اسامی زندانیان سیاسی که مدتی در زندان قصر بودند، نوشته شده است.
تاریخ خبر: 1398/09/15